نقالی که با «علینامه» شهرتش به اروپا رسید
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۱۰۲۴۸
گروه زندگی: در یک عصر گرم تابستان مهمانی مرشد «ابوالفضل ورمزیار»؛ کسی که نامش با «علینامه» عجین است و دایره شهرت نقالیاش به فراسوی مرزهای ایران حتی در عراق، آلمان، اتریش، چک، فرانسه، قزاقستان و نروژ کشیده شده است. البته پیشتر ورمزیار را به عنوان نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر میشناسند. او که طراح هنری و ابداعکننده نخستین ارابه نمایشهای ایرانی است، بهترین تجربه نقالیاش مرتبط با اجرا در کشور نروژ و اتریش است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کارنامه فعالیتهای ورمزیار شاهنامهخوان برگزیده مراسم ثبت ملی نقالی (۲۰۱۰) در مشهد و همایش نقالان سراسر کشور (۲۰۱۱) تهران ثبت شده است. او که کاملاً به زبان انگلیسی مسلط است، در اجرای ابداعی نقالیاش همراه با ضرب زورخانهای به ارائه آن به زبانهای عربی، انگلیسی و فارسی میپردازد.
یک نما از پرده نقالی را ببینید
«ابوالفضل ورمزیار» از پیشکسوتان نقالی در گفتوگوی ۲ ساعته گروه زندگی خبرگزاری فارس از راز محبوبیت نقالی در میان مردم سخن به میان آورد و با گریز به کتابی درباره امام علی (ع) که هزار سال پنهان شده بود، درباره نقش نقالی در پیوند دادن هویت ملی و هویت دینی ایرانیان برایمان گفت که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
«ابوالفضل ورمزیار» از اساتید نقالی
تلفیق ۲ عامل اثرگذار در شاهنامه فردوسی
چرا نقالی یا پردهخوانی در ایران اینقدر طرفدار دارد؟
نخستین سخن چون گشایش کنیم، جهان آفرین را ستایش کنیم. آدمیزاد دو پا که بیشتر ندارد، هر ملتی در این گوشه از کره خاک دو تا پا بیشتر ندارد؛ «هویت ملی»، «هویت دینی». اگر یک پای این دو هویت بلنگد، وامصیبتا بر آن ملت! یعنی اینکه یکی کوتاهتر باشد، یکی بلندتر باشد، یکی ارجح باشد، یک اصلحتر باشد! وقتی هویت ملی و هویت دینی، همسان و تراز هم باشند، قطعاً جامعه رو به رشد است.
در برهههایی ما پیوند هویت ملی و هویت دینی را آن چنان در هم تنیده داشتیم که این دو تا هیچ وقت از هم جداییپذیر نبودند، حتی امروز که دشمنان دینی و ملی ما به دنبال جدا کردن این دو هویت هستند، کار برای ما سختتر می شود، «ما»ی آگاه را میگویم، یعنی مایی که میفهمیم دشمن دارد چه کار میکند. در این موقع اگر کاری نکنیم، این دیگر اهمال نیست، بلکه خود این کار خیانت است.
نمونه و مصادیق تلفیق دو هویت ملی و دینی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است که به هیچ صورت از دو چیز خارج نمیشود؛ «یزدانگرایی» به معنای خداپرستی و «خردورزی» به معنای عقل کامل. چندین کتاب معتبر وجود دارد که میگوید آیههای قرآن و یا احادیثی را که حکیم ابوالقاسم فردوسی به شعر گفته، در درون شاهنامه است.
«منزه ز هر عیب جهان دار پاک/ بیارد ز خاک و برد سوی خاک»، آیا این ترجمه دقیق «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» نیست؟ یا «گواهی دهم بر خداوندگار، به گیتی نباشد دگر کردگار»، چقدر به زیباترین کلمات بیان کرده است، اول اسکندر نامه میگوید: «گواهی دهم بر محمد که او، بود واپسین رسولان او، گواهی دهم بر علی که او، ولی ست، وصی محمد شاه ما علیست»، این آشکار ترین بیت فردوسی بر تشیع او است، پس پیوند ملی و دینی در شاهنامه داریم.
«ابوالفضل ورمزیار» در حال نقالی
وقتی رستم به علی (ع) ایمان میآورد!
در طومارهای نقالی از جمله رستمنامه داریم؛ وقتی رستم با علی بن ابی طالب (ع) کشتی میگیرد، به زمین زده میشود و رستم مسلمان میشود، قطعاً این دو نفر از نظر تاریخی با هم تداخلی ندارند، اما اتصالش در دل مردم است، مردمی که رستم را نمونه بزرگی از قهرمانی و پهلوانی میدانند، حالا میخواهند این پهلوانشان قهرمان دینی شان هم باشد.نقالها معمولاً در ایام ماه رجب رستمنامه نقل میکردند.
«رستمنامه» جناب مرحوم سیدابوالقاسم انجوی در سه جلد کتاب «مردم و قهرمانان شاهنامه»، مبسوط داستانهایش را گفته است، این کتاب نقد علمی کرده و بسیار اثری ارجمند است که پیوندهای داستانی با پیوندهای عامیانه انجام شده است. البته مراد از «عامیانه» به معنای عمومیت بین مردم است.
وقتی «ابوالفضل ورمزیار» به علینامه دست یافت
کتابی درباره امام علی (ع) که سالها پنهان بود
چطور شد که آقای ابوالفضل ورمزیار به «علینامه» دست یافت؟
«علینامه» منظومهای با ۱۲ هزار بیت است که در وصف جنگهای جمل و صفین امیرالمؤمنین بر اساس مقتل ابی مخنف است. اصل و منبع این کتاب از بین رفته است. این کتاب هزار سال پنهان بوده است. هیچ تذکرهالشعرا نویسی و هیچ تاریخدانی به اسم این کتاب حتی به شکل گذرا اشارهای نداشته است.
من به طور اتفاقی در یک مقالهای از استاد شفیعی کدکنی اسم این کتاب را دیدم. همان سالی که رهبر معظم انقلاب آن سال را سال امیرالمؤمنین (ع) نامیدند. بعدها متوجه شدم اصل این کتاب در قونیه ترکیه است و میکروفیلمش را که استاد کدکنی معرفی کرده در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است. برای دیدن آن نسخه اصلی خیلی تلاش کردم. بعد از طریق نشر میراث مکتوب متوجه شدم که یکی از دانشجویان دکتری (دکتر رضا بیات به همراهی ابوالفضل غلامی) تصحیح علینامه را به عنوان کار پایاننامهشان آغاز کردند.
ما برای اولین بار «علینامه» را در برنامه سلام تهران و یک ویژه برنامه هم در ایام ماه مبارک رمضان در نمایشگاه قرآن آن سال اجرا کردیم. در عید غدیر سال ۱۳۸۹ در دانشگاه تهران از چاپ علینامه رونمایی شد و از بنده هم به عنوان خادم میراث علوی تقدیر شد. در این زمینه شنیدم حضرت آیت الله سیستانی از مرجع عظام تقلید تشیع فرمودند: من کتابهای زیادی در کنار دستم نگه میدارم، ولی «علینامه» همیشه در کنارم است، «علینامه» ما را زنده کرد.
حاشیههای نقالی «علینامه» در آلمان
شما برای اجرای «علینامه» به آلمان رفتید، واکنش مردم به اجرای علینامه چگونه بود؟
چند سال پیش در ایام ماه رمضان به مرکز اسلامی فرانکفورت در آلمان دعوت شدم. روزی روحانی مرکز اسلامی، ما را به مسجد «عمر بن خطاب» که برای برادران اهل سنت بود، برد. چون مهمان بودیم ما را خیلی احترام کردند، قرار نبود در آنجا نقالی کنم، اما یک دفعه مولویشان از من درخواست کرد که مرشد ما را به یک دهن نقل مهمان کن ـ دست و پا شکسته فارسی صحبت کرد ـ واقعاً گفتن نقل در آنجا برایم مشکل بود که چه بگویم، عنایت مولا بود که یک دفعهای گفتم: شما ترکیه زندگی میکنید؟ همه گفتند: بله! در ترکیه یک شهری به نام قونیه است، میدانید کجا است؟ گفتند: بله! مگر می شود ما ندانیم قونیه کجا هست! گفتم: یک شاعری آنجا به نام مولوی یا جلال الدین محمد بلخی رومی است، همه او را می شناسید؟ همه گفتند: بله! می شناسیم.
گفتم: یک کتابی به نام «مثنوی معنوی» دارد که جناب مولانا در این کتاب میگوید: «از علی آموز اخلاص عمل، شیر حق را دان مطهر از دغل، در غزا بر پهلوانی دست یافت، زود شمشیری بر آورد و شتافت» و بعد هم داستان عمرو بن عبدود را از روی شعر مولوی گفتم. البته در اصل داستانی که مولوی میگوید عمر بن عبدود کشته نمیشود، مسلمان میشود. بعد از این نقالی، آنقدر به من هدیه، پول و پارچه دادند. مولویشان مانند ابر بهار گریه میکرد و این نقالی ما خیلی اثر داشت.
«ابوالفضل ورمزیار» از خاطرهاش در آلمان میگوید
احترام خاص مردم برای مراسم نقالی
بگردیم به سنت نقالی، چرا این هنر اینقدر برای ما ایرانیها اهمیت دارد؟
در زمانهای قدیم وقتی پردهخوانها پرده را روی دوششان میانداختند و از این شهر به آن شهر، از این روستا به آن روستا، از این کوی به آن برزن، از این محله بدان چهارسو، از آن بازار به میدانگاهی میرفتند، یک دیوار مناسبی را پیدا میکردند که آفتاب مزاحمت ایجاد نمیکرد و سایهای بود.
البته اگر آن مکان جلوی در خانهای بود از صاحبخانه اجازه میگرفتند، صاحبخانه هم با عشق و علاقه جلوی منزلش را آب و جارو میکرد. حتی متولیان محل، فرش یا گلیمی را پای مرشد میانداختند و حواسشان به پرده نقالی بود که روی زمین نیفتد، زیرا خیلی برای آن احترام قائل بودند. بعد از اجرا آن فرش را جمع میکردند و برای عید غدیر سال آینده آن را دوباره پهن میکردند.
پردهخوانها زمان خاصی برای اجرا نداشتند، همیشه در هر محلهای می چرخیدند، یعنی مناسبتزدگی وجود نداشت، رزقشان از این کار میگذشت، عید غدیر که میرسید همان فرش را روز عید باز میکردند، خاکش را به نیت تبرک جمع میکردند. چون پرده از سوی مرشد باز شده بود و او نقالی روایتهایی چون کلام الهی، عاشورا، امیرالمؤمنین (ع) و غیره را انجام میداد. حال اگر قرار است شخصیت خوبی را مانند شخصیتهای الهی، ائمه و انسانهای خوب را روایت کند یا با دست اشاره میکند یا روی تصاویر آنها دست میکشد، اگر به شخصیتهای منفی نزدیک شود یا بخواهد آنها را منظور قرار دهد حتماً با سر عصا یا ته عصا نشان میدهد.
مردم هنوز هنر نقالی را دوست دارند
چرا نقال برای اجرا از عصا و دست استفاده میکند؟
چون دست در واقع دست مخاطب و دست مردم است. جز مرشد کسی دستش به پرده نمیرسد. مرشد حتماً باید وضو داشته باشد که پرده بگوید، این دست که به سمت ائمه (ع) میکشد، در واقع دست ارادت، تمنا و نیازمندی مخاطبی است که روی خاک زمین و در گرما با شوق و ذوق نشسته است. اما چرا سر عصا، ته عصا؟ چون عصا خاک فرش زمین است، یعنی میخواهیم بگوییم توی یزید، توی شمر، حالا هر کسی که دشمن اهل بیت (ع) است، آخر سر سرت به سینه تراب خاک است، این از همان مفاهیمی است که خیلی گفته و اعلام نمیشود.
شروع کارش نونقالها به برکت غدیر است
سنت نقالان در عید غدیر چه بود؟
پردهها در ایران و جهان تشیع، پرده عشق و ارادت به مردم است. دست مرشد، دست مردم است که به پرده میزند. به مناسبت غدیر، نوخواستهها و نونقالها در یک جا جمع میشدند و یک جشنی میگرفتند. تا چندین سال پیش این مراسم در حوالی دروازه غار بود، آن شب، شبی بود که کسی که نقش شاگردی را داشت، که اصطلاحاً به آن «بچه مرشد» میگویند، نقلها را گوش کرده است. وقتی مرشد در وسط اجرا عصایش را به بچه مرشد میداد، یعنی بچه مرشد میتوانست از آن زمان، خودش به تنهایی نقالی کند. پس شروع کار نونقالها به برکت همین غدیر بود.
در این جشن غدیر که اوستاهای مختلف دور هم مینشستند، یک جوان بلند میشد و دور این همه استادها اجرا میکرد، یک رسم قشنگ دیگر این بود تا زمانی که این جوان نوپای که از امروز به برکت غدیر نقال و پردهخوان شد، یک کسی را جای خودش برای مرشد پیدا نمیکرد، همچنان شاگردی مرشد را میکرد. او با این کارش نهایت احترام را میگذاشت، احترامی که نهایت سرافرازی هنرمندان ایرانی است که اول احترام به بزرگتر و پیشکسوت میگذاشتند.
وقتی میبینیم علی بن ابیطالب (ع)، برای تبلیغ ولایت، جانش را برای مرشدش میدهد، منظور پیغمبر اکرم (ص) است و این علی در جریان نبرد بدنش ۷۰ زخم بر میدارد، یک قدم از مقابل پیغمبر (ص) عقب نمینشیند. در جنگ احد، سینه ستبر جلو میرود، مشرکان میترسیدند طرف پیغمبر (ص) بروند با اینکه پیغمبر (ص) در محاصره است. اما علی (ع) مثل پروانه دور حضرت (ص) میچرخید.
این چرخ تیز پای زورخانهای که شاید دیده باشید، این چرخ منصوب به امیرالمؤمنین (ع) است. در ورزش باستانی هم شما شاهد تلفیق عقاید خالص تشیع، نسبت به ارادت به اهل بیت (ع) هستید. اینکه هر کسی پهلوان نمیشود، پهلوانی باید از مراتب بگذرد، مانند اینکه خاضع و خاشع باشد.
«ابوالفضل ورمزیار» برایمان از راه و رسم مرشدها میگوید
ادبی که نقالان به سادات میگذارند
چرا حالا از لفظ «مرشد» استفاده میشود؟
ما مرشدان اعتقاد داریم که شیعه علی باید پرچمدار اخلاق علی باشد. به همین خاطر به او مرشد میگفتند. «مرشد» یعنی کسی که اول، هر حرفی را میزند خودش باید عمل کند.
در ابتدای هر نقلی یک سنتی داریم، یعنی قبل از اینکه بگوید به نام خداوند جان و خرد، باید دو تا رسم را مرشد انجام دهد. اول اینکه از ساداتهای مجلس، اجازه و رخصت بگیرد.اگر سیدی در جمع باشد، مرشد هر موقع به نام پیغمبر (ص) رسید، باید به روی سید نگاه کند و اسم پیغمبر (ص) را بیاورد. دومین کاری که یک مرشد انجام میدهد این است که معمولاً یک پند خیلی کوتاه میگوید. قطعهای کوتاه که قبل از بسمالله گفته میشود.
پردههای ولایی معمولاً پردههایی هستند که در نقاشیهای قهوهخانهای استفاده میشود که نوع خاصی ندارد، یک پرده مثلاً از استاد کلهر داریم که به ماجرای جوانمرد قصاب پرداخته است. در نقاشی قهوهخانهای، پرده تک موضوعی نیست، پرده یعنی ۷۰ تا داستان و شخصیت روی پرده است و نقال هر بار به تناسب یکی از شخصیتها را بیرون میکشد. نوع نقاشی قهوهخانهای قابهایش کوچکتر است.
اما در پردهخوانی همه شخصیتها یک شکل و یک اندازه نیستند، چه اولیا باشند چه اشقیا فرقی نمیکند، اندازههایشان بر اساس اهمیتشان در داستان است، بعضی از شخصیتها خیلی کوچک کشیده میشوند که جا شوند، بعضیها بزرگ کشیده میشوند که به خاطر خوبی و بدیشان نیست، بلکه به خاطر اهمیتشان در قصه است. یک نقاشی قهوهخانهای درباره غدیر داریم که در موزهای در شهر مقدس قم است و پرده دیگری هم در آستان قدس رضوی نگهداری میشود که بخشی از آن مربوط به غدیر است.
«ابوالفضل ورمزیار» که مبلغ هویت ملی و دینی ایران است
درباره «علینامه» بیشتر بدانید
«علینامه» یکی از اولین منظومههای ادبی شیعه دوازده امامی است. اولین منظومهای که در استقبال از شاهنامه سروده شده، آن هم ۸۰ سال بعد از شاهنامه؛ این اثر، یکی از آثار منظورم و حماسی ادبیات فارسی است که قدمت آن اثر به قرن پنجم میرسد و توسط شاعری ناشناس به نام «ربیع» سروده شده است. شاعر این منظومه «ربیع» متولد ۴۲۰ هجری است که آن را در ۶۲ سالگی سروده و کتاب را به علی بن طاهر، از اشراف ناحیه سبزوار تقدیم کرده است.
این منظومه به شرح رشادتهای علی بن ابیطالب (ع) در جنگهای مختلف میپردازد. این اثر در سال ۱۳۸۸ توسط محمدرضا شفیعی کدکنی و محمود امیدسالار و همچنین ۲ دانشجوی دکترای ادبیات دانشگاه تهران رضا بیات و ابوالفضل غلامی تصحیح و به وسیله انتشارات میراث مکتوب منتشر شد. پس از انتشار این حماسه منظوم در سال ۱۳۸۸، نقالی آن در همایشهای فرهنگی و مذهبی کشور از جمله توسط ابوالفضل ورمزیار از نقالان برجسته کشور آغاز شد.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: نقالی علی نامه آیت الله سیستانی هویت ملی قهوه خانه هویت دینی پرده خوان شخصیت ها عید غدیر علی نامه نقال ها خانه ای علی بن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۱۰۲۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وزیر علوم از دلیل اخراج استادان دانشگاه پرده برداشت
به گزارش خبرآنلاین، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری گفت: استادان دانشگاه، چشموچراغ دانشگاه و جامعه هستند و موضوع جوسازی در خصوص اخراج استادان صحت ندارد.
مهر در خبری نوشت:محمدعلی زلفیگل ظهر شنبه در حاشیه کلنگ زنی یک طرح آموزشی دانشگاه یاسوج در جمع خبرنگاران افزود: استادان سرمایههای جامعه و افتخار جامعه دانشگاهی هستند.
تعداد کمی از اساتیدی که در سطح دانشگاهها اخراج شدند، بدون تردید مشکلاتی در زمینه آموزش، پژوهش و موارد دیگری داشتند
وی با بیان اینکه قوانین و مقرراتی وجود دارد که هر کسی آن را رعایت کند، هیچ مشکلی برای وی ایجاد نمیشود، گفت: همواره از توان علمی و تخصصی این نخبگان برای پیشرفت کشور بهره خواهیم برد.
زلفی گل اظهار داشت: به طور یقین هیچ اخراجی بدون دلیل و با نگاه سیاسی و یا بدون توجه به توانمندیهای و ظرفیتهای استادان دانشگاه نبوده است.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با بیان اینکه یک عضو هیئت علمی باید نظم کلاس، و اخلاق حرفهای را به طور کامل رعایت کند، گفت: چنانچه یک عضو هیئت علمی نتواند ترفیع سالانهاش را بگیرد شامل رکود علمی میشود و بههرحال باید تبدیل وضعیت اعضای هیئتعلمی توسط مرجع ذیصلاح بررسی و تأیید شود.
زلفی گل اظهار داشت: تعداد کمی از اساتیدی که در سطح دانشگاهها اخراج شدند، بدون تردید مشکلاتی در زمینه آموزش، پژوهش و موارد دیگری داشتند و خیلی از این افراد بازنشسته بودند که جزو افراد اخراجی قلمداد شدند.
۲۳۳۲۱۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900236